دست نوشته ها فاضل نجفی درگاه

ساخت وبلاگ
هیچی نمیگم، هیچ چیز!مرگ بر این لحظه ها؛ حالم اصلا خوب نیست بدتر از این حرف ها هستم، جوری که انگار پدرم رو در روز پدر از دست دادم! حالم اصلا خوب نیست، در لحظه بی ارزشترین آدم شدم، اصلا آدم مهمی نبودم حتما که به همین سادگی 10 مرحله برگشتم به عقب با جون خسته و یک روح تنها... به غرورم چنان تیغ جراحی خورده که خون بند نمیاد، به آرمان هام وایتکس پاشیده شده که دیگه به چشم نمیاد، روی همه برنامه هام ماژیک پهن کشیده شده که انگار صفحه سیاه بوده نوشته ای نیست! حضور و حتی نظرم انقدر بی ارزش شده که حتی خودمم به خودم دیگه نگاه نمیکنم، بی ارزشم...، حتی نیت هام انگار مهم نیست و هیچ کاری انگار نشده!!!!! حتی به وظیفه ام خورده گرفته میشه انگار مال حرومه"بابا مگه من چیکار کردم که محکوم به نسخه پیچیده شده چند لحظه ای هستم! لعنت به این دنیا اگر من با این همه تلاش مزخرف هستم پس بقیه چی هستن؟ هیچی نمیگم بماند به یادگار، خاطرات رو به یادگار نگه می دارم با اینکه متنفر بودم این کار رو تکرار کنم... روز مرد هم مبارک به همگی، و تبریک ویژه به تک تک بیمعرفت های دنیا که من اینقدر برای داشتن یک خواسته انسانی روی کره خاکی غم بخورم، فقط یک چیز از خدا خواستم، نیتمم مشخص بود اما این باید باشه حالم و روزم... مهم نیست دیگه هیچی نمیگم...پ ن: * لطفا برای این پست کامنت نذارید، حالم خوب نمیشه، سپاسگزارم *دل نوشته های فاضل نجفی + نوشته شده در شنبه پانزدهم بهمن ۱۴۰۱ساعت 21:6 توسط فاضل نجفی دست نوشته ها فاضل نجفی درگاه...
ما را در سایت دست نوشته ها فاضل نجفی درگاه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7920o بازدید : 107 تاريخ : پنجشنبه 27 بهمن 1401 ساعت: 16:36